سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسوه ایمان ، صبر و علم آموزی

 

در سال 1321 به دنیا آمد . وی تا سن 37 سالگی بی سواد و اکنون اما در رشته الهیات ترم پنجم دانشگاه مشغول جهاد در جبهه علم و دانش و افسر جنگ نرم است . مادر 9 فرزند است و همسر شهید .

رمضانعلی پناهی همسر ایشان در سال 64 در منطقه فاو به درجه رفیع شهادت واصل شد . شهید پناهی هر وقت به مرخصی می آمدند به همسر خود نصیحت می کردند که سواد آموزی را رها نکند . بانو کشاورز زمانی که خبر شهادت همسرش را شنید در حال سواد آموزی در مدرسه دهخدا بود . 7 دختر و 2 پسر او سن و سال کمی داشتند . بزرگترین آنها 16 ساله و خردسال ترینشان 6 ماهه بود . بانو کشاورز با مشقت فراوان فرزندان خود را به سامان رساند . او مجبور بود ساعت 4 بامداد پخت و پز کند با فرزندان خود از خانه بیرون برود و همزمان با آنها به خانه برگردد . وی برای فرزندان خود بایستی هم پدر باشد هم مادر و در عین حال به تحصیل علم نیز مشغول باشد . این مستلزم تحمل و صبر زیاد بود . چرا که گاهی مجبور می شد برای برگزاری کلاسها به خمینی شهر مراجعه نماید . دیپلم کارودانش خود را بالاخره اخذ کرد اما به خاطر علاقه به علوم انسانی تغییر رشته داد و دیپلم ادبیات گرفت . سال 88 به رفت . وی همزمان با نوه های خود کنکور داد و با رتبه 404 قبول شد . ایشان یکی از مسن ترین دانشجویان ایران است . وی را به ستاد بانوان محسن صرامی دعوت کرده تا پای درد دلهای ایشان بنشینیم . محسن صرامی معتقد است امثال بانو کشاورز دین خود را به اسلام ادا کرده اند و بر ماست تا به گوش جان سخنان آنان را بشنویم و به خواسته هایشان جامه عمل بپوشانیم .

بانو کشاورز : درچه مشکلات فراوان دارد . اتوبوسرانی اینجا کار آمد نیست . اتوبوس کم است . با یک ترمز انبوه جمعیت روی یکدیگر آوار می شوند . من برای رفتن به دانشگاه 4 اتوبوس سوار می شوم و خوب می دانم که چقدر مردم درچه در سرما و گرما منتظر اتوبوس می مانند . بهداری درچه را بسته اند . مجبوریم برای سنوگرافی و رادیولوژی و یک آزمایش به خمینی شهر بیایم . تقسیم بودجه ها عادلانه نیست . باید سهم درچه جدا شود و فقط در درچه خرج شود . من خانواده ای را می شناسم که که مادرشان سکته کرده و در بستر است . پدرشان خانه نشین شده . دخترشان طلاق گرفته . کمیته امداد کمک نمی کند . می گوید بودجه برای تحت پوشش قرار دادن این خانواده نداریم . از آقای صرامی می خواهم به مجلس که رفتند انشاله این مردم را فراموش نکنند . به کمیته امام کمک کنند تا بودجه بیشتر بگیرد ؛ چرا وقتی رای گرفتند و به مجلس رفتند می رود و یک خانه در شمال تهران می گیرند و سراغ مردم نمی آیند . چندتا از این نامزدها در شهر زندگی می کنند ؟(تنها محسن صرامی در شهر حوزه انتخاباتی خود زندگی می کند) آقای صرامی یا هرکسی که رای گرفت باید هفته ای یک بار خودش یا رئیس دفترش به درچه بیایند . دردهای درچه زیاد است . باید دیده شود . امنیت می خواهیم . اشتغال می خواهیم . خدا شاهد است خانواده ای را می شناسم خانه خود را فروخت تا خرج ازدواج دخترش را بدهد . حالا باید کجا زندگی کند . من همه خانواده ام را فدای ولایت فقیه می کنم . فدای اسلام و انتظار دارم آقای صرامی همانطور که تا کنون اینگونه بوده از این به بعد و انشاله در مجلس هم اینچنین باشد .ما مردم قناعت داریم اما باید مسئولین هم کار کنند و پیگیر مشکلات مردم باشند .   


نوشته شده در  سه شنبه 90/12/9ساعت  6:23 عصر  توسط حامیان محسن صرامی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آرای خاموش خمینی شهر به سبد چه کسی ریخت؟
بیانیه(1)
پیروزی بزرگ
چهار سال وقت واقعا ضیقه!
فرهنگی ها و بازاری ها و همه مردم!
حمایت حاج آقا مکارم
درد دلهای بانو کشاورز
[عناوین آرشیوشده]